۱۳ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۲۵
خورشیدِ سوزان
خورشید هم دگر قصدِ شوخی دارد با ما انگاری
قصدِ ذوبِ همه یخ های قطبین را دارد انگاری
دعاهای پای سجاده اش هیچگاه کم نمیشد...بلکه هر روز زیادتر هم میشد!
امید می دهی...امیدهایت به چه قیمت؟
میخواهی عشق از یادم رود، به چه قیمت؟
میدانم که میدانید؛ ولی گفتم شاید بد نباشد که حداقل یک یادی از انسان هایی که حق بزرگی بر گردن ما دارند شده باشد.
...آلبوم قشنگی بود...
درسته خراب آقا محسنیم (اونم بعد کار عجیبی که بعد سیزده سال کرد...!) ولی خب بلخره اسمش با اسم آقا محسن هم خانوادس دیگه...
گفت: با کلمات زیر جمله بساز...
شب/نا امیدی/غم/تنهایی/مرگ/درد
...گفتم: جمله...؟! من تمام عمرمو با اینا زندگی ساختم...!