۲۵ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۵۹
وجدان
مرامت بین همه زبان زد بود
صدایت، آویزه ی گوشم بود
مستِ آن چشم ها بودم ولی
موهای پریشانت چیز دیگر بود
مرامت بین همه زبان زد بود
صدایت، آویزه ی گوشم بود
مستِ آن چشم ها بودم ولی
موهای پریشانت چیز دیگر بود
تقریبا یک ساعتی از رفتنش به اتاق عمل میگذشت؛ هنوز کسی از اتاق بیرون نیومده بود تا خبری از روند عمل به آقا کاظم بده؛ مدام از سرِ راهرو میرفت به تهِ اون و تسبیح رو بین انگشتاش میگردوند و لب هاش تکان میخورد...
دل خوش به بیراهه، دل خوش به همه دنیا
دل خوش به غم امروز، به آزادیِ فردا
امید می دهی...امیدهایت به چه قیمت؟
میخواهی عشق از یادم رود، به چه قیمت؟
بی عشق تو نتوان گذری را گذراندن
بی لطف تو نتوان پی معشوق دویدن