۲۰ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۲۶
خشتک های پرچم
داشتم توی پیاده رویی شلوغ قدم میزدم. یه آقا پسرِ به نسبت تپلی هم با یه شلوارِ بسیار تنگی داشت جلوم می رفت.به حدی هم تنگ بود که با هر قدمش، لرزشِ تک تکِ عضلات...ببخشید، تک تکِ دمبه هاش، طوری حس می شد که پیشِ خودم فکر می کردم الآنه که پَرت بشه و بخوره تو سر و صورتم! به هرصورت یه مسافتی رو باهم هم مسیر شده بودیم تا اینکه یک اتفاقِ ناگواری افتاد...از قضا بندِ کفشِ ایشون باز شده بود و من هم اصلاً از این موضوع خبر نداشتم تا زمانی که خودش متوجه شد و یک لحظه وایستاد و برای بستنِ بندِ کفشش خم شد...خم شد...خم شد...و ای کاش که هیچوقت خم نمی شد...در همون لحظه ی اول بود که دلم میخواستم همون موقع، یه دیواری، دری، چیزی باشه که من با دماغ برم توش و شاهدِ چنین صحنه ی افتضاحی نباشم...
مطمئنم که از این دست اتفاق ها، برامون بارها و بارها افتاده و ما هم هیچ کاری به غیر از بستنِ چشم ها و تغییرِ دادنِ مسیرمون نکردیم (یعنی امیدوارم که حداقل این کارو کرده باشیم!) ولی خب قطعاً این موضوع باید یه جورایی موشکافانه بررسی بشه بلکه راه حلی براش پیدا کنیم. به نظرِ من این داستان از مواردی مثلِ پایین آب می خوره:
1) اولین و محتمل ترین حالت اینه که این آقایونِ عزیز، به دلیلِ عجله ای که برای کارشون پیش اموده، قبل بیرون اومدن از خونه، نرسیدن کامل شلوارشونو بالا بکشن و وقتی هم که از خونه بیرون زدن، دیگه یادشون رفته و خلاصه نتیجش چنین چیزی شده؛ به این عزیزان توصیه میکنم که به این جمله ی "عجله کارِ شیطونه" بیشتر توجه کنن.
2) دومین حالت اینه که شاید به دلیلِ عدمِ توجهِ کافی و لازم در موقعِ خرید، فروشنده ی گرامی، چنین شلواری بهشون انداخته و اصلاً این بنده های خدا روحشون هم از موضوع کوتاه بودنِ فاقِ جنسِ خریداری شده خبر نداشته؛ خب به این داداشای عزیز هم فقط این یه جمله رو عرض می کنم که "دقت" رو سرلوحه ی کارهاشون قرار بدن همیشه.
3) سومین مورد هم اینه که شاید اون دوزنده ی عزیز، به دلیلِ ضیقِ وقت یا یه حواس پرتیِ کوچیک، خشتکِ شلوارِ موردنظر رو به عبارتی اینچنین پرچم نموده؛ خب به این دوستِ عزیزمون هم همون توصیه های بالا رو داریم ولی ناگفته نمونه که این ماجرا، توجیهی برای خریدِ شلوار توسط داداشای عزیزمون نمیشه ها...گفته باشم!
4) چهارمین حالتی که امکان داره این هستش که شاید این رفقامون، به دلیلِ اهمیتی که به برند پوشی و مارک میدن، میخوان که لباسِ زیرشون هم مارک باشه؛ خب این شاید بد نباشه ولی اولاً که حالا اگه اون لباسِ زیرتون مارک نبود هم نبود...قول میدم چیزِ خاصی نمیشه. دوماً خب اگه مارک بودنش واقعاً براتون مهمه، حتماً که نباید اونجوری نشونش بدین، میتونین مارکشو بچسبونین به سینه یا کمرتون؛ اینجوری تازه بیشتر هم میبینن...دیگه از king و queen که بالاتر نیست...هست؟! درضمن این رو هم باید بهشون گفت که آخه نشون دادن مارک به چه قیمت؟؟؟ شاید بعضی هاشون خبر ندارن که فقط این مارکِ اون لباسِ زیر نیست که روئیت میشه...چیزهای دیگه ای هم هست که از گفتنش معذوریم!
5) آخرین حالتی هم که به ذهنم میرسه و احتمالش هم بسیار پایین و نزدیک به صفر هستش، اینه که ممکنه این قضیه مُد شده باشه و این داداشای عزیزِ دل هم بدونِ هیچ فکری، ازش پیروی میکنن؛ خب همونطور که گفتم، این مورد احتمالش بسیار ضعیفه و میشه گفت که این وصله ها به این جوانانِ باهوش و روشن فکر و متمدن و آینده سازِ مملکتمون، اصلاً نمیچسبه!
خلاصه خدمتتون عرض کنم که این مشکل هم مثلِ خیلی دیگه از مشکلات، به زودی حل میشه و لازم نیست که مردم کارِ خاصی بکنن، خودِ مسئولین عزیزِ کشورمون، به فکرش هستند و همین امروز فرداست که این مشکل هم حل میشه...چند لحظه صبر کنین...بله...همین الآن به من خبر دادن مثلکه این مشکل حل شد!...بله به این پیامی هم که هم اکنون به دستِ من رسید، توجه بفرمایید: طیِ تحقیقاتی که مسئولین محترم انجام دادن، به این تنیجه رسیدن که از این به بعد، این داداشای عزیز که چنین لباس هایی میپوشن، حق ندارن که بندِ کفششونو در ملأ عام ببندن! بله دیدین که یکی دیگه از مشکلاتمون هم به همین سرعت و راحتی حل شد رفت...بریم سراغِ کار و زندگیمون!
۹۵/۰۶/۲۰