۰۴ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۵
عشق تویی
بی عشق تو نتوان گذری را گذراندن
بی لطف تو نتوان پی معشوق دویدن
بی راهِ شود، قدم به هر راهی گذاری
حدِ راهی کَن دران، نام تو را یاد نکردن
تو را هرچه بگویند، صدا کردم و خواندم
افسوس به یکبار تو را "عشق" نخواندن
درویش، مرا چنین سیرِ مسیر آموز
از هر آنچه غیر از تو گریزان بودن
ساقی و جام و قدح هست برای همه کس
مهم اینست، برای چه کسی پر کردن
غیر تو در این دنیا، مرا چیزی نیست
شوق وصال است فقط مرا عمر کردن
عشق و تو، در دلِ من، هردو یکیست
فرهادها، تقدیرشان بود، اشتباه کردن
گوید که مپرس ز خاموشیِ دردمند
بی درد را هرگز نتوان گفت و شنیدن
#بابا طاهر نیمه عریان
۹۵/۰۵/۰۴