چهار...
ایران از کشورهای تاریخی و از اون امپراطوری های بزرگ قدیمیه. این تاریخ کشور، چیزی نیست که کسی انکارش بکنه ولی خب حتما هم چیزی نیستش که قرار باشه خیلی بهش افتخار کنیم و نژادپرست بازی دربیاریم. توی این تاریخ هم نقاط روشن و هم نقاط تیره وجود داره، اتفاقات خوب و بد، افراد خوب و بد، حادثه های تلخ و شیرین و خیلی چیزهای دیگه، همه ی اونها حالا با اندازه های مختلف توی کشورمون بوده.
ولی خب خیلی از ما ها بدجوری نژاد پرستیم (به خصوص اگه یه طرف قضیه، کشورهای عربی باشن!) و مدام حرف از آریایی بودنمون و نژاد برتر تاریخ بودن آریایی ها میزنیم و با این حال کارهایی انجام میدیم که قطعا از یه نژاد برتر بعید و غیر قابل پذیرفتنه.
مثلا یه نژاد برتر همیشه باید انتقاد پذیر باشه...باید وقتی یه اتفاق بد برای کسی میوفته، برای بهبودی شرایط اون طرف به خودش زحمت بده و براش هر کاری که میتونه بکنه...یا مثلا باید از کارهایی که با هیچ عقل سلیمی منطبق نیست، پرهیز کنه...یا وقتشو به بطالت نگذرونه...یا باید توی انتخاب کردن افراد مختلف برای مسئولیت های متفاوت، کمال دقت و وسواس رو به خرج بده...و خیلی چیزهای دیگه...
اما میخوام بدونم که به چندتا از همین چندتا دونه مثال بالا عمل میکنیم؟...اصلا خودم؛ خودم هم قطعا به همه ی موارد بالا عمل نمیکنم، ینی سعی خودمو کردم ولی خب گاهی بی دقتی ها و اشتباهاتی کردم! ولی خب اگه این اشتباهات به یه درس عبرت و تجربه تبدیل بشه، خیلی هم خوبه!
حالا من از شما میخوام یه سوال بپرسم؛ به نظر شما اگه یه کاری، نتیجه ی بدی داره، نه اینکه گاهی این نتیجه بد باشه ها...همیشه این نتیجه ی بد وجود داره، چند بار آدم اجازه داره که اون کارو انجام بده و متوجه اشتباهش نشه؟ چند بار میتونه مرتکب اشتباه یا گناهی بشه که از نتیجه ی مضرش باخبره؟
میرم سرِ اصل مطلب...چند بار باید عید و روز های اولِ سال جدید رو به کام خیلی از آدم ها تلخ کنیم؟ چند بار باید به بهانه ی چهارشنبه سوری، خودمون یا یسری دیگه رو بدبخت کنیم؟ خداییش اگه بازم نژادپرست بشیم، این کارها با اصول آریایی بودن، جوره؟ ینی با هم جور درمیان؟ حالا ما که نژادپرست نیستیم، انصافا چه عقلی این اجازه رو به آدم میده که برای تفریح و خوش گذرونی خودش، خودش به درک، بقیه رو آزار بده؟ اونا چه گناهی کردن که باید بخاطر غلط یکی مثل من، آسیب و ضرری ببینن؟
همین دو سه روز پیش که خبر اون انفجار توی اردبیل رو شنیدم که 7 نفر کشته شدن، خیلی ناراحت شدم...چرا باید این دمِ عیدی که همه میخوان سرِ سال تحویل، همه ی خانواده، باهم و کنار همیدیگه، به جای اینکه خوش و خرم باشن، برن سرِ قبرِ عزیزانشون و زار زار گریه کنن که چرا بخاطر یه تفریح ساده، باید عزیزشون الان زیر این خاک خوابیده باشه؟! نمیدونم چرا با اینکه هر سال اتفاقات اینجوری داریم و کلی کشته میدیم، ولی بازم یسری هستن که این ماجرا ها رو به جورابشون هم حساب نمیکنن و بازم هر غلطی دلشون میخواد انجام میدن و خودشون و چندتا خانواده ی دیگه رو بدبخت و عزادار میکنن!
درسته که هر سال داره این آمارا کمتر میشه ولی این هم مثل تصادفات جاده ای میمونه...کم شدنش خوبه ولی کافی که نیست...باید به حداقل ممکنه برسه...نزدیک صفر...انشاالله...
تو رو خدا هر کاری که میکنیم، حواسمون باشه کاری نکنیم یسری پدر مادر ها از اینکه به بچه هاشونو اجازه بدن که بیان دمِ در، ترس و دلهره داشته باشن...
یادمه بعد از اتفاق پلاسکو، این موضوع مطرح شده بود که کاری کنیم حداقل این آتش نشان ها، تو یه چهارشنبه سوری، بتونن یه آب خوش از گلوشون پایین بره...انشاالله...