{؛ ژاکت ؛}

سرمای روزگار، تنها یک راه دارد...لباس گرم

{؛ ژاکت ؛}

سرمای روزگار، تنها یک راه دارد...لباس گرم

درباره بلاگ
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۲۱

و دیگر هیچ.../قسمت دوم

خدایا خسته و وامانده ام، دیگر رمقی ندارم، صبر و حوصله ام پایان یافته، زندگی در نظرم سخت و ملالت بار است؛
شهروند فردا
۲۱ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۳۷

گرماگرمِ بهمن

راه را بلدم، توان بستن دارم

از سر عشق، شور رفتن دارم

نقشه ی راه، همان کفِ دستم بود

از سرخی خون، قطبنما من دارم

شهروند فردا
۱۲ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۵۵

چالش مال کم

یه زیرانداز پارچه ای که داشت تار و پودش از هم جدا میشد پهن کرده بود و کنار در ورودی یه شیرینی فروشی نشسته بود؛

شهروند فردا
۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۴۷

بی مغزهای فراری

رفته بودم یه سر انقلاب، میخواستم یکی دو تا کتاب بگیرم. بدجوری گرسنه بودم، شکمم هم هرازگاهی یه سر و صداهایی از خودش میداد...

شهروند فردا
۰۲ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۲۰

تاریخ انقضا

قلم از دست می افتد؛ چشم هایم تار می بینند؛ مغزم که دیگر رد داده است...

شهروند فردا
۲۸ دی ۹۵ ، ۱۵:۱۰

بیل مکانیکی

به نظر شما با سرنگ چه چیزایی میشه درست کرد؟

شهروند فردا
۲۸ دی ۹۵ ، ۰۰:۲۱

آقا و خانم

زندگی یک عرصه است؛ عرصه ای قطعا جذاب و پر فراز و نشیب...موجودی متولد میشود که چشم دارد اما توانایی آنچنانی برای دیدن ندارد؛ گوش هایی دارد ولی توانایی چندانی برای شنیدن ندارند؛ دست و پایی دارد که تقریبا هیچ یک از توانایی های گرفتن و راه رفتن را ندارند...همین موجود با گذر زمان به خود تغییراتی میدهد...همان دست و پا زدن هایی که به ظاهر کارکردی نداشتند، میتوانند دنیایی را زیر و رو کنند و اسم خود را به تمام عالمیان برسانند...

شهروند فردا
۲۷ دی ۹۵ ، ۱۳:۳۸

{؛ ژاکت ؛}

با سلام خدمت تمامی دوستان

مدتی بود که فکر تاسیس(!!!) یه کانال زده بود به سرم و ذهنمو بدجوری مشغول کرده بود...بلخره این فکر کار خودشو کرد :)

مطمئن باشید کانال بدی نیست؛ اونجا با شخصیت هایی مثل باباطاهر نمیه عریان و عموصامت بیشتر آشنا میشید

امیدوارم همونجوری که اینجا با ما همیشه همراه بودین، توی کانال هم ما رو تنها نذارین. بیصبرانه منتظر حضور گرمتون هستیم(نگران نباشید...کانال شلوغ پلوغی نیست!)

اینم لینک کانال:

https://t.me/jackat_blog_ir

البته برای راحتی کار، از قسمت پیوندهای وبلاگ (پایین صفحه اون گوشه سمت چپ) هم میتونین به کانال بپیوندین

شهروند فردا
۰۸ دی ۹۵ ، ۱۷:۰۳

چرخدنده

تقریبا یک ساعتی از رفتنش به اتاق عمل میگذشت؛ هنوز کسی از اتاق بیرون نیومده بود تا خبری از روند عمل به آقا کاظم بده؛ مدام از سرِ راهرو میرفت به تهِ اون و تسبیح رو بین انگشتاش میگردوند و لب هاش تکان میخورد...

شهروند فردا
۲۵ آذر ۹۵ ، ۰۰:۰۶

...معذرت

شاید گاهی اوقات فقط باید صبر کرد...

شهروند فردا