{؛ ژاکت ؛}

سرمای روزگار، تنها یک راه دارد...لباس گرم

{؛ ژاکت ؛}

سرمای روزگار، تنها یک راه دارد...لباس گرم

درباره بلاگ
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
۱۱ تیر ۹۶ ، ۰۲:۱۸

اَندر حکایاتِ ظلم!

ای در صفِ نبرد نشسته، دو دل مباش

دریا ببین و بسته ی این آب و گِل مباش

رمضان هم رفت...یادتونه میگفتن "همیشه شعبون...یه دفعه هم رمضون!" ؟!...بله...این رمضون هم تمام شد و دوباره باید شعبون ها را بگذرانیم...ما که هیچ بهره ای از این ماه رمضان نبردیم، انشالله که شما واقعا این ماه را درک کرده و اون دنیا را یک ماهه خریده باشید.

این عیدِ بزرگِ فطر را هم انشالله که مبارکتان باشد و از این تعطیلات و شادی هایش هم لذت برده باشید. ما هم میخواستیم مثلِ خیلی های دیگر، این تعطیلات را به خوشحالی های عید بگذرانیم که متاسفانه برخی از دوستان نگذاشتند و کام را بر ما تلخ کردند...!

خب ما هم مثلِ خیلی از مردم، حضور در نمازِ عیدِ فطر، آن هم پشتِ سرِ امامِ بزرگمون، امام خامنه ای را واجب دانسته و خودمان را رساندیم، همیشه قبل از اینکه خودِ نماز شروع بشود، یک برنامه هایی برقرار است؛ در این دو سالِ اخیر هم غیر از برنامه های دیگر، حاج میثم مطیعی به شعرخوانی پرداخته است. البته با توجه به شرایطی که بر جامعه حاکم است، این اشعار با طعم ها و مزه های خاصی سروده شده اند که حاشیه های زیادی را به دنبالِ خود داشتند. قبل از هر تحلیلی، طبقِ عادتِ شخصیِ خودم، چند تعریف را میخواهم مرور کنم.

اولین تعریف، مربوط به واژه ی کوتاه و بسیار سنگینِ "نقد" است؛ قرار نیست که خیلی عالمانه و فرهنگِ لغتی برخورد کنیم، معنیِ این کلمه، خیلی ساده و روان است...تحلیل! وقتی شما یک سخن یا یک اتفاق را میخواهید نقد کنید، در واقع دارید آن را تحلیل میکنید، یعنی هم نکات مثبت و هم نکات منفی را ذکر میکنید، یعنی شما دارید کمی موشکافانه تر نسبت به اون موضوع برخورد میکنید، هم خوبی ها و هم بدی ها را میگویید.

اما این واژه فقط بحث و بررسی را شامل میشود، در واقع اینجا واژه ای دیگر مطرح میشود..."نقدِ سازنده". اینجا کمی فرق میکند، در واقع شما وقتی خوبی ها و بدی ها را که ذکر میکنید، سپس برای نکاتِ منفی، راهکارِ مناسب میدهی تا مشکل حل شود. یعنی فقط به تحلیلِ خالی اکتفا نمیکنید و راهکار و راه حل هم میدهید.

یک واژه ی دیگر هم می ماند..."توهین"؛ ذاتِ این کلمه با کلماتِ بالا فرقِ بسیاری دارد. "توهین" با تحلیل خیلی فرق دارد، شما بدونِ هیچ حساب و کتابی، به فردی دشنام میدهی یا اینکه اصلا کاملا دلیل و عذری برای این کار داشته باشی، باز هم این عمل، ناپسند و در یک کلام، "بد" است...حالا میخواهد به هر کسی باشد...چه به بچه ی بی ادبِ همسایه ی خودتان باشد و چه به شخصیت های اصلیِ کشور و نظامِ اسلامی باشد. در طولِ تاریخ، بسیاری از این موارد را دیدیم که همین توهین های بیجا، کار دستِ ما یا حتی اسلام داده است! حالا با این کلمه ها کمی کار داریم.

میثم مطیعی، دانش آموخته ی دانشگاه امام صادق (ع) است که اتفاقا افرادِ نام آشنای زیادی از این دانشگاه فارغ التحصیل شدند که حالا هر کدام مسئولیتی در این مملکت دارند. ایشون، مدرکِ دکتری را هم از همین دانشگاه گرفتند و الان هم چند سالیست که در همین دانشگاه، مشغولِ تدریس هستند و استادِ بسیاری از دانشجویان این دانشگاه هستند. اطلاعاتِ تاریخیِ وی بسیار زیاد بوده و در این مقوله واقعا در مقایسه با خیلی از افرادِ صاحب نظر، حرف های بسیاری برای گفتن دارد. ایشون در کنارِ تمامِ این موضوعات، به مداحیِ اهل بیت هم میپردازد و اتفاقا در این چند سالِ اخیر، یکی از پُر طرفدارترین مداحانِ کشور است. اما چیزی که میثم مطیعی را تبدیل به حاج میثمِ دلِ بسیاری از جوانان کرده، روحیه و اعتقادات و شیوه اش است؛ حاج میثم، از همان ابتدا، با توجه به ارتباطِ خوبی که با شاعران، اللخصوص، شاعرانِ انقلابی داشت، مرثیه ها و مداحی هایی پُر مغز و پُر محتوا و البته مرتبط با اوضاعِ روزِ دنیا، میخواند. همین موضوع هم باعث شد که خیلی زود، خیلِ زیادی از جوانان انقلابی به سوی حاج میثم کشیده شوند. البته با توجه به بصیرتی که ایشون داشت، با انتخابِ شعرهایی انقلابی و ولایی، متاسفانه همیشه مخالفانی را هم برای خود درست میکرد که از این لحاظ، خیلی مظلوم واقع شد. در این باب، صحبت های بسیاری وجود دارد که به قولِ معروف، در این مغال نمیگنجد، فقط اینجا به همین یک جمله اکتفا میکنم که امام حسین (ع) و همینطور بقیه ی امامانِ بزرگوار، تمامِ عمرِ خود را صرفِ مبارزه علیه باطل کردند و هیچوقت در مقابلِ ظلم سکوت نکردند و فقط و فقط، شیوه ی مبارزه را در هر زمانی مطابقِ شرایط، میچیدند و پیش میبردند، و البته ولایت و حکومتِ اسلامی، مهمترین و پایه ای ترین هدف و عاملِ مبارزاتِ ایشان بود، پس بدونِ هیچ شُبهه ای، بزرگداشت و عزاداری و البته گریه برای این امامانِ شهید، باید برای ایجادِ حکومت و مردمی هرچه بیشتر، ولایی و انقلابی تر باشد نه اینکه فقط به مظلومیتِ ایشان گریه کنیم...هدف و اعتقاداتشان بسیار مهمتر هستند و قطعا هیچوقت، گریه ی خالی، از چنین ثواب های عظیمی برخوردار نمیشد(انشالله در یک پستِ جدگانه فقط به همین موضوع میپردازیم)!

و جالب تر این است که بدانید حاج میثم، کتاب هم منتشر کرده است و خیلی از افراد، حتی با سلیقه هایی متفاوت، به باسوادی و تحصیل کرده بودنِ ایشون اعتراف میکنند. حاج میثم را دیگر حتی در این کشور های مسلمان اطراف هم مانند سوریه و عراق و لبنان و غیره، به علت ارتباط و استفاده از اشعارِ شاعرانِ بزرگِ این کشورها میشناسند. از بحث دور نشویم...!

امسال هم حاج میثم مطیعی، مانندِ سالِ گذشته، به سرودنِ اشعارِ انقلابی پرداخت و برخی از موضوعاتِ اجتماعی و سیاسیِ روزِ کشور را هم با زبان و بیانی شیوا مطرح کرد. اما امسال، بر خلافِ سالِ گذشته، با یک حمله ی شدیدی از از طرفِ مخالفان روبرو شد. قبول دارم که اشعارِ امسال، کمی از صراحتِ بیشتری برخوردار بودند ولی واقعا این همه اختلافِ واکنش، منطقی و معقولانه نبود. شاید یکی از مهمترین دلایلی که میشود گفت، موضوع رد شدنِ خر است از روی پُل!! منظورم رد شدنِ خرِ انتخابات از روی پُل است! در ادامه تعدادی از این ابیات را با هم مرور میکنیم اما قبل از آن باید چیزهای دیگری هم گفت؛ ما در بالا به تعاریف پرداختیم و دیگر بحث درباره ی واژه ها نخواهیم داشت، ببینید، نقد در شعرِ انقلابی، از جایگاهی کاملا مشخص برخوردار است، اگر نقد نباشد، خیلی از مشکلات هیچوقت مطرح نمیشوند. اما به نظرِ من، نقد باید همیشه سازنده باشد...همیشه! و قطعا هم باید روحیه ی انتقاد پذیری در مسئولین و تمامِ آحادِ مردم، وجود داشته و واکنشی کاملا منطقی در مواجهه با نقد و انتقاد داشته باشند. اما متاسفانه معمولا مسئولینِ ما انتقاد ها را قبول داشته و همیشه در مقابلِ آن جبهه میگرند، چه رسد به برطرف کردنِ مشکلی که در انتقاد مطرح میشود!

حقیقت این است که مسئولینِ این دولت، تقریبا جنبه و ظرفیت انتقاد را به هیچ وجه ندارند! بنده خودم این دولت و البته دولتِ آقای احمدی نژاد را کاملا درک کرده ام و این حرفی که میزنم را با تمامِ وجودم قبول دارم، دولت مردانِ این روزهایمان، از هیچ واکنشی نسبت به منتقدینِ خود دریغ نمیکنند؛ از بستنِ رسانه ها و مطبوعاتِ منتقد بگیر تا فحاشی و توهین های صریح، به منتقدان! "بی سواد"، "متحجر"، "بی شناسنامه" "به جهنم"، "کاسب تحریم"، "مستضعف فکری"، "عقب مانده"، "اقلیت تندرو"، "منحرف"، "سرهنگ"، "جنگ طلب"، "مزدور"، "از دیوار بالا میروند"، "پناه میبرم به خدا از بستن دهان منتقدان" و کلی فحش و ناسزا و توهینِ دیگری که خودِ شخصِ آقای روحانی، رئیس جمهورِ مملکت، نسبت به منتقدینِ خود روا داشتند. بنده همان کسی هستم که وقتی در روزِ قدس، افرادی به آقای روحانی توهین کردند، گفتم "توهین" بد است...به هر که میخواهد باشد، اما نمیدانم چرا خیلی ها این کلمات را فراموش میکنند؟! این توهین ها را چه کسی پیگیری میکند؟! این توهین ها را چه کسی در بوق و کرنا میکند؟! این توهین ها را چه کسی جواب میدهد؟!...اینجاست که به مشکل برمیخوریم...

ای در صف نبرد،به میدان شتاب کن/قدری جای گفتن یا لیتنا بایست

وای تو گر امید ببندی به شرق و غرب/با قبله باش و بر سر این مدعا بایست

با دشمنان،صریح چو شمشیر دم بزن/هرکس اسیر فتنه شد،او را قلم بزن

اهل رفاه و بزم که در ناز و نعمتند/کی غمگسار ملت و کی اهل خدمتند؟

ای دوستان که در صف اول نشسته اید/مردم هنوز چشم به راه عدالتند

ای دوستان که در صف اول نشسته اید/اینک شما و عهد عظیمی که بسته اید

ما را سر قمار به دین و وطن مباد/ما را سر معامله با اهرمن مباد

این دست دوستی که دراز است سویمان/دست دسیسه است از این قوم،بی گمان

ابیات بالا (و بیتِ اولِ مطلب) از اشعار حاج میثم در عیدِ فطرِ سالِ گذشته است، همانطور که میبینید، زبان، نقادانه است و انتقاد میکند، این ها بیشتر حالتِ توصیه دارند و همان نقدِ دلسوزانه و سازنده هستند، بدونِ اینکه کوچکترین توهینی کرده باشد ولی وقتی این توصیه ها که هیچ...توصیه های رهبری هم در اینان اثر نمیکند و همچنان به همان راه و شیوه ی کورکورانه ی خودشان، بدونِ در نظر گرفتن دلسوزی هایی که بر سرِ منافعِ ملی و عزتِ کشورست، عمل میکنند، دیگر نمیتوان به تکرارِ همان توصیه ها یا سکوت اکتفا کرد...باید صریح تر و کمی روشن تر، مواضع را اعلام کرد و خطوط و چارچوب ها را دوباره مشخص کرد، اینجاست که به انقلابی گری نیاز است و هر کسی چنین چیزی را در توان ندارد! امثالِ میثم مطیعی، این روحیه ی انقلابی گری را دارند و از این توهین ها و واکنش های نابخردانه و دشمن شاد کن نمی هراسند؛ با همان روحیه در جلوی چشم و گوشِ هزاران مردم و مسئولین قرار میگیرند و حرف هایی که در دلِ مردمِ با شرف و عزت و البته بی تریبون، نهفته است را برملا میکنند و به مسئولین میرسانند، باز هم بدونِ توهین!

نگذاریم که آید به سر سفره ما/لقمه دوزخی رشوه و زقوم ربا

به عمل کار برآید،به سخندانی نیست/پینه دست،کم از پینه پیشانی نیست

ای نشسته صف اول،نکنی خود را گُم/پی اقدام تو هستند هنوز این مردم

راه میجویی اگر،شیوه ملاست دلیل/فصه آهن تفتیده و دستان عقیل

سیلی از کوخ نشین،کاخ نشین خواهد خورد/و زمین خوار،سرانجام زمین خواهد خورد

2030 چیست؟که تعلیم جهان از دل ماست/هان که جمهوری اسلامی ایران اینجاست

گر از غرب رسد نسخه،خودش بیماریست/قرص خواب است ولی چاره ما بیداریست

ذوق بیهوده ز برجام خطا بود خطا/تکیه بر عهد عمو سام خطا بود خطا

هرچه میشد بَرَد از کیسه ما بُرد که بُرد/بُرد-بُرد این بُوَد آری،همه را بُرد که بُرد

خواب دیدند صلاح از طرف بیگانه است/به خود آییم،نجات همه در این خانه است

کارزار است،قدم قاطع و محکم بردار/سخن از صلح بگو،اسلحه را هم بردار

رقص شمشیر چو در خیمه دشمن برپاست/سپر انداختن و طعنه به شمشیر خطاست

این ابیات را هم امسال خواند؛ خوب ببینید...انصافا و بدون تعصب، کجای این ابیات توهین کرده؟! انصافا غیرِ همان انتقادِ دلسوزانه و سازنده است؟! در تمامِ موضوعاتی که مطرح کرده، راهکار و راه حل هم داده است، هرچند که دیگر راهکار هم جوابی نمیدهد...به قولِ خودش، هرچه میشد بَرَد از کیسه ی ما بُرد که بُرد...! این عین حقیقت است...این ابیات تمامش، حقایقی ایست که نصفِ مسئولین جرأتِ گفتنِ آن را ندارند...حضرت آقا هم دیگر چقدر باید به امثالِ برجام و 2030 و حقوق نجومی و بدعهدی های دشمنان، حرف هایش را تکرار کند...مگر کم از "نفوذ" صحبت کرد؟ چه شد؟...اولین ضربه ی دشمنان و اعمالِ نفوذشان، حذفِ دو مهره ی اساسی و انقلابی از مجلس خبرگان شد...حضرتِ آقا چقدر از اقتصاد مقاومتی صحبت کردند؟ چه شد؟...

حالا همان ها که شعارِ آزادیِ بیان میدادند، وسطِ میدان، شروع به تاخت و تاز علیه این اشعار و میثم مطیعی میکنند...حالا دیگر آزادیِ بیان و استفاده از نظرِ منتقدین و متعادل بودن میشود کشک! حالا دیگر وزیرِ سابق، این مداحِ تحصیلکرده و با اخلاصِ اهلِ بیت را "یاوه سرا" میخواند و لعن و نفرین را به برگزار کنندگان چنین برنامه هایی نثار میکند...نماینده مجلس او را وحدت شکن میخواند...بقیه هم مجریان را به عذرخواهی مطلبند...! حاج میثمِ عزیز...دلم برایت میسوزد، ولی خود را دستِ کم نگیر؛ تو خیلی فراتر از آن که فکر کنی میتوانی زحمت بکشی و اجر بگیری؛ تو اجرت را میگیری و آنانی که خوابند را بیدار میکنی ولی خب، آنانی که خود را به خواب زدند، دست از سرِ توهین و ظلم به تو برنمیدارند...اجرت با خودِ همان اهلِ بیتی که سالهاست برایشان نوحه و مرثیه سرایی میکنی.

بله...حالا مظلومیت این مداحِ عزیز را با تمامِ وجودم درک میکنم...نقدِ دلسوزانه و سازنده، میشود وحدت شکن و تفرقه آمیز...روزنامه که نمیتواند انتقاد کند، صدا و سیما که نمیتواند انتقاد کند، کارشناسان که نمیتوانند انتقاد کنند، حتی کاندیدهای ریاست جمهوری هم حقِ انتقاد ندارند...اکنون دیگر اشعار هم نمیتوانند رنگ و بوی انتقادِ سازنده را به خود بگیرند؛ خدا به دادِ مملکتی برسد که دیگر نتوان در آن حرفِ مخالفی زد...

البته بودند افرادی مثلِ حاج محمود کریمی یا علیرضا غزوه که حمایتی هم کردند ولی ... بگذریم!

سخنانِ همان روزِ امام خامنه ای هم زیبا و شیوا بود: " دستاوردها -دستاوردهای شخصی و معنوی و عبادی ما- ذخیره‌های معنوی ما است؛ این چیزها هم ذخیره‌های اجتماعی ما است؛ این ذخیره‌ها را هم باید حفظ کرد. حفظ این ذخایر به این است که ملّت وحدت خودشان را حفظ کنند، اتّحاد و اجتماع خودشان را حفظ کنند، انگیزه ی انقلابی خودشان را حفظ کنند، حرکت در جهت اهداف و آرمانهای انقلاب را در دلشان به‌عنوان یک هدف والا حفظ کنند. جاهایی که نفوذگاه دشمن است ازلحاظ فرهنگی، بسیار است؛ این را، هم مجموعه‌های مسئول دولتی، هم مجموعه‌های گسترده‌ی عظیم مردمی موظّفند که انجام بدهند. «آتش به اختیار» به معنی کار فرهنگی خودجوش و تمیز است؛ آنچه ما گفتیم معنایش این است که در تمام کشور، جوانها و صاحبان اندیشه و فکر، صاحبان همّت، خودشان با ابتکار خودشان، کار را -کارهای فرهنگی را- پیش ببرند، منافذ فرهنگی را بشناسند و در مقابل آنها، کار انجام بدهند؛ آتش به اختیار، به معنای بی‌قانونی و فحّاشی و طلبکار کردن مدّعیانِ‌ پوچ‌اندیش و مدیون کردن جریان انقلابی کشور نیست. نیروهای انقلابی بیش از همه باید مراقب نظم کشور، مراقب آرامش کشور، مراقب عدم سوءاستفاده‌ی دشمنان از وضعیّت کشور، و مراقب حفظ قوانین. "

یادمان نرود که انقلابی گری، نیازِ امروز و فردای نظام و کشورمان است...بصیرت و انقلابی گری، در این روزها واجب است، تا بتوانیم راهِ درست را پیدا کنیم و قدم در آن بگذاریم...آتش به اختیار بودن هم همین انقلابی گریِ با بصیرت است...

دلمان به همان قناصه ای که در دستانِ مولا و اماممان بود خوش است...

راه ما، راهِ حسین است و به خون روشن شد/تکیه بر تیغ زد آن دم که جهان دشمن شد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی